2/13/08

VALENTINE OR....???



می‌دانم دل نبستن به جشن‌های این و آن در این روزگار غمگین و پر از گرفتاری سخت است ! می‌دانم که هر بهانه‌ای برای شاد بودن در این روزگار غنیمت است ! می‌دانم که از نسل دایناسورها هستم و نه نوشته‌هایم و نه دیدگاههایم دیگر خریداری ندارند و میهن دوستی به‌قدر تفاله‌ای نمی ارزد !... با این همه فقط یک نکته کوچک: شما که می خواهید شاد باشید، شما که می‌خواهید به عشقتان هدیه بدهید، اگر تنها کمی در میان این هیاهو نیمه علاقه‌ای هم به این کهن سرا دارید، برایتان فرقی می‌کند که هدیه‌ی تان را به جای 14 فوریه (25 بهمن ماه)، 29 بهمن
ماه بدهید؟
بهترنیست به جای اینکه از ماه‌های دیگران استفاده کنیم ، از ماه خودمان استفاده کنیم؟
آیا بهتر نیست به جای اینکه زادمرگ یک کشیش مسیحی را جشن بگیریم، یک جشن کهن خودمان را زنده کنیم؟
آیا بهتر نیست یک جشن چند هزارساله‌ی ایرانی را به جای یک جشن چندصدساله اروپایی جشن بگیریم؟
آیا بهتر نیست به جای ولنتاین غربی ، که هیچگونه به زبان فارسی نمی‌آید، اسفندگان (سپندارمزگان) را جایگزین کنیم؟
نگویید که هم این خوب است هم آن، خواهش می کنم نگویید !!!
در این هجوم تبلیغاتی وسیع که در حال غرق شدن هستیم اگر کمی شل بدهیم تا صد سال دیگر هیچ چیز از ما باقی نمی ماند ...آنقدر حجم تبلیغاتی غرب بالا است که کافی است کوچکترین چیزی از آنان را وارد کنیم تا دیگر هیچ جایی برای رسوم خودمان نماند.
می دانم بسیار چیزهای مهم‌تر وجود دارد. اما، بیایید تا این جشن به مغزاستخوانمان رسوخ نکرده، جشن اسفندگان (سپندارمزگان) را جایگزینش کنیم.
کمی فکر کنید : آیا جشن یلدا بد است ؟
نوروزو چهارشنبه سوری بد است ؟
پس چرا اسفندگان (سپندارمزگان) چند هزار ساله که آغازش پشت زمانها گم شده است بد باشد... ؟ می‌دانم دیر است، می‌دانم کمتر کسی به این چیزها توجه میکند،ولی مهربانی کنید، اگر تنها حس کردید که این نوشته تلنگری است،برای دوستانتان هم بفرستید. اگر بخواهیم در آینده‌ای نزدیک می‌توانیم تنها دو هفته مانده، تصمیمش آنقدر سخت نیست. تنها چهار روز هدیه تان را بیشتر پیش خودتان نگه دارید، همین
ما حتي به اين هم بسنده نكرده ايم ! اين روزها مردم برگزاري جشن ها و مناسبت هاي خارجي را نشانه تجدد، تمدن و تفاخر مي دانند.سفره هفت سين نمي چينند، اما در آراستن درخت كريسمس اهتمام مي ورزند! جشن شب يلدا كه به بهانه بلند شدن روز، براي شكرگزاري از بركات و نعمات خداوندي برگزار مي شده است را نمي شناسند، اما همراه و همزمان با بيگانگان Thanks Giving یا روز شكرگزاري برپا مي كنند! همه چيز را در مورد Valentine و فلسفه نامگذاريش مي دانند، اما حتي اسم "سپندار مزگان"
به گوششان نخورده است.

چند ساليست حوالي 25 بهمن ماه (14 فوريه) كه مي شود هياهو و هيجان را در خيابان ها مي بينيم. مغازه هاي اجناس كادوئي لوكس و فانتزي غلغله مي شود. همه جا اسم Valentine به گوش مي خورد. از هر بچه مدرسه اي كه در مورد والنتاين سوال كني مي داند كه :"در قرن سوم ميلادي كه مطابق مي شود با اوايل امپراطوري ساساني در ايران، در روم باستان فرمانروايي بوده است بنام كلوديوس دوم. كلوديوس عقايد عجيبي داشته است از جمله اينكه سربازي خوب خواهد جنگيد كه مجرد باشد. از اين رو ازدواج را براي سربازان امپراطوري روم قدغن مي كند.كلوديوس به قدري بي رحم وفرمانش به اندازه اي قاطع بود كه هيچ كس جرات كمك به ازدواج سربازان را نداشت.اما كشيشي به نام والنتيوس(والنتاين)،مخفيانه عقد سربازان رومي را با دختران محبوبشان جاري مي كرد.كلوديوس دوم از اين جريان خبردار مي شود و دستور مي دهد كه والنتاين را به زندان بيندازند. والنتاين در زندان عاشق دختر زندانبان مي شود .سرانجام كشيش به جرم جاري كردن عقد عشاق،با قلبي عاشق اعدام مي شود...بنابراين او را به عنوان فدايي وشهيد راه عشق مي دانند و از آن زمان نهاد و سمبلي مي شود براي عشق
اما كمتر كسي است كه بداند در ايران باستان، روزي موسوم به روز عشق بوده است !جالب است بدانيد كه اين روز در تقويم جديد ايراني دقيقا مصادف است با 29 بهمن، يعني تنها 4 روز پس از والنتاين فرنگي! اين روز اسفندگان (سپندارمزگان) نام داشته است
سپندار مذگان جشن زمين و گرامي داشت عشق است كه هر دو در كنار هم معنا پيدا مي كردند. در اين روز زنان به شوهران خود با محبت هديه مي دادند. مردان نيز زنان و دختران را بر تخت شاهي نشانده، به آنها هديه داده و از آنها اطاعت مي كردند
"اطلاع داشتن از فرهنگ هاي ساير ملل" و "مرعوب شدن در برابر آن فرهنگ ها" دو مقوله كاملا جداست.با مرعوب شدن در برابر فرهنگ و آداب و رسوم ديگران، بي اينكه ريشه در خاك، در فرهنگ و تاريخ ما داشته باشد، اگر هم به جايي برسيم، جايي ست كه ديگران پيش از ما رسيده اند و جا خوش كرده اند

1 comment:

Anonymous said...

sdfsdfdsfsdf